سربندهای فراموش شده

ساخت وبلاگ

خاك پای همتونم اگه امشب بتونم

 

خودمونی براتون یه خورده روضه بخونم

 

قصه امشب من صنعت شعری نداره

 

مثل من غریبه و تو غصه ها كم میاره

 

زشرار دل می سوزم ز تمامی وجود

 

بسم رب الشهدا یكی بود یكی نبود

 

یكی بود یكی نبود زیر گنبد كبود

 

روزای جبهه و جنگ روزای قشنگی بود

 

روزای قشنگی بود روزای سخت جدایی

 

كاشكی جنگ تموم نمیشد میشدیم كربلایی

 

توی جنگ و جبهه ها یه جوان تازه بودم

 

روی لدر و بلدزر سنگر ساز بی سنگر بودم

 

خاطرات اون روزا هیچ وقت زیادم نمیره

 

مرغ دل به یاد تابوت شهید پر میگیره

 

مادری چشمش به در چرا عزیزم نیومد

 

بعد چند روز پسرش به روی دستا می اومد

 

اما بعد جبهه ها ما از خوبا جدا  شدیم

 

لباس خاكی فراموش شد و بی وفا شدیم

 

دست بیعت به شهید و آرمانش نزدیم

 

اون چیزی كه اونا خواستن ماها هرگز نشدیم

 

اونجا با ذكر حسین شبونه معبر میزدن

 

همه جا جار میزدن غلام ابن الحسنن

 

ذكر یابن العسكری از لبشون كم نمیشد

 

غیر یا زهرا چیزی به دردا مرحم نمیشد

 

اینجا كم كم خاطراتو از تو ذهنا میبرن

 

دیگه حرفی از شهید تو مجلسا نمیزنن

 

اونجا ناله میزدن چرا آقامون نمیاد

 

حال جبهه خبر از حضور آقامون می داد

 

اینجا خون به قلب ناز مهدی زهرا شده

 

صوت موسیقی طنین انداز محفل ها شده

 

اونجا كرخه و دوكوهه جنت جانبازا بود

 

جذر و مد رود دز مبهوت اشك چشما بود

 

اینجا با زخم زبون جانبازو تحویل میگیرن

 

همه عزت و تو ثروت و تحصیل می بینن

 

اونجا سربند ابالفضل به همه توون میداد

 

بسیجی با لب تشنه لب دریا جون می داد

 

اینجا غیرت میدن و عشق تمدن میخرن

 

با حجاب بی حجاب دم از تمدن میزنن

 

اونجا رفتن روی مین تا دنیا رو رها كنیم

 

درد بی درمون دنیا دوستی رو دوا كنیم

 

اونجا زیر برف و باروون توی سنگرای سرد

 

اینجا ویلا و تجمل رو دلا نشونده درد

 

یكی محزون یكی خندون شیوه ی اونا بود

 

این طریق نبوی و سیره ی مولا نبود

 

در ازای پاره ی دلی كه جبهه داده بود

 

خونه ی خشتی سزای مادر شهید نبود

 

این وصیت نامه ی بت شكن خمین نبود

 

روی بوم خونه ها جز پرچم حسین(ع) نبود

 

كوچه های شهر ما بی روضه و دعا نبود

 

جای هر خون شهید تو مجلسا گناه نبود

 

رهبر غریب ما اون روزا دلگیر نبود

 

صورت شبیه ماهش اینقدر پیر نبود

 

رد پای شهدا تو زندگیا گم شده

 

شیوه ی عصر جهالت شیوه ی مردم شده

 

چطوری روز قیامت آقا رو صدا كنیم

 

تو چشای مادرش زهرا چطور نگاه كنیم

 

آقا جون دستم بگیر رنگ جماعت نباشم

 

دیگه از جدت حسین دارم خجالت میكشم

 

اومدم آشتی كنم با تو به ولله آقا جون

 

روتو بر نگردون از من جون زهرا آقاجون

 

بس كه بد سرزده از من دیگه دل خسته شدم

 

به سرم هر چی بیاد حقمه ولله آقاجون

 

آقا من تو رو قسم میدم به یك مرد غریب

 

همونی كه كشته شد كنار دریا آقاجون

 

همونی كه یه روزی خیمه هاشو آتیش زدن

 

دخترش آواره شد میون صحرا آقا جون

 

مددی كن كه شبیه شهدا پاك بشم

 

ذكر یابن العسكری بگیرم و خاك بشم

 

 

التماس دعای خیر

درمان سردرد...
ما را در سایت درمان سردرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbandsar88 بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:02