زندگی نامه شهید والامقام علی اصغر کیا شمشکی

ساخت وبلاگ

برخیز ببین صحنه ایثارشهید

برخیز ببین نخل گهر بار شهید

گر فکر کنی شهید رفت از بر ما

کوته نظری ، مرده مپندار شهید

___

#زندگینامه شهید والامقام علی اصغر کیاشمشکی#

این شهید عزیز درسال ۱۳۴۰ در روستای زیبای شمشک در شمالی ترین منطقه شمیرانات در یک خانواده مذهبی و زحمتکش بدنیا آمد. پدر و مادر بیاد شهید شش ماهه امام حسین ع نام این کودک را علی اصغر نهاده اند. علی اصغر آخرین فرزند از خانواده مرحوم سلطان محمد کیاشمشکی بود. او دارای دو خواهر و دو برادر بزرگتر از خود بود.دوران کودکی را در آغوش گرم پدر و مادر سپری کرد. وبا رسیدن به سن هفت سالگی شروع به تحصیل کرد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدارس شمشک بپایان رساند. با توجه به وجود پیست اسکی در شمشک، علی اصغر در کنار همسالان خود علاوه بر تحصیل در فصل زمستان به ورزش مفرح اسکی می پرداخت و در مسابقات محلی اسکی نیز شرکت و کسب مقام‌ های مختلف را بدست آورد. علاوه بر ورزش اسکی علاقه زیادی به ورزش فوتبال و والیبال داشت. با آغاز نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)در فعالیتهای انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی شرکت میکرد. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی علی اصغر هم مثل هزاران جوانان دیگر سر پر شوری داشت .عشق به ولایت و اطاعت از رهبری او را خیلی زود به سمت خود جذب کرد.بطوریکه با اولین فرمان امام (ره) بر تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به این نهاد انقلابی پیوست.و از آنجایی که در تیراندازی تبحر خاصی داشت رتبه اول آن را در دوره آموزشی کسب کرد. با آغاز جنگ تحمیلی بلافاصله وارد تیپ ۹۲ زرهی اهواز شد واز آنجا نیز به جنگ های نا منظم که تحت امر شهید چمران بود ملحق شد،ودر کنار این فرمانده رشید بارها در عملیاتهای مختلف شرکت داشت و رشادتهای زیادی ازخود نشان داد و مورد تشویق فرماندهان قرار گرفت ، این حضور در منطقه عملیاتی جنوب کشور به ۱۴ ماه رسیده بود.بنا به اظهارات همرزمان شهید روزی برای انجام عملیات بخط دشمن رفته بودند راه راگم کردند ودر یک سنگر بدون آب و غذا ۲۴ ساعت در محاصره عراقی ها گرفتار میشوند. دوستانش متوجه میشوند که علی اصغر با کسی حرف می زند بعداز چند لحظه ماجرا را از او میپرسند و او میگوید.ناراحت بودم که مبادا اسیر شویم .دیدم آقایی بالای سرم آمد و گفت چرا ناراحتی؟ ماجرا را گفتم ،به قمقمه ام اشاره کرد و گفت اینکه آب دارد و این هم نان اگر صد قدم از سمت راست بروید راه مقر خود را پیدا میکنیدودیدیم که کف دست علی اصغر نان بود و قمقمه اش هم پر آب. و جالب این بود که از آن گروه رزمنده فقط علی اصغر شهید شد. واین شهادت چند هفته بعد از این ماجرا در روز پنجشبه ۲۸ آبان ۱۳۶۰ در منطقه( دب حردان) ۱۵ کیلو متری شرق جاده اهواز- خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سینه اش نصیب او شد .وپیکر مطهرش در قطعه ۲۴گلزار شهدای بهشت زهرا س بخاک سپرده شد . روحش شاد یادش گرامی...

باتشکر از همکاری خواهر گرانقدر سرکار خانم حاج محمدی(خواهر زاده شهید) در تنظیم این زندگینامه

@shahedan_shahr

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۹:۳۳ ب.ظ&nbsp توسط نبی اله محمد صالحی و همسرم   | 

درمان سردرد...
ما را در سایت درمان سردرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbandsar88 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 22:53