خاطرات سفر کربلا قسمت اول

ساخت وبلاگ

 

 

آنگاه که برای اولین بار میان دو حرم قرار گرفتم ، هیبت

 

و شکوه وصف ناشدنیت را با تمام وجود حس کردم . تو همچنان

 

نگاهبان حریم برادر بزرگوارت حسینی . تو همچنان با گذشت

 

 قرنها پاسدار سرفراز استان شریف مولایت حسینی . آنگاه که

 

برای اولین بار در بین الحرمین قدم گذاشتم دیگر هیچ آرزویی

 

نداشتم . انگار به همه خواسته هام رسیده بودم .چه لذتی داشت

 

به یکسو می نگریستی حرم زیبای حسین را نظاره می کردی

 

 و در سوی دیگر عباس با همان هیبت و با همان شجاعت

 

 در آستان برادر پاسداری می داد . و وارد شدن در حرم تو ای

 

حامی همیشگی برادر برای من بسیار سخت و دشوار بود . 

 

 پاهایم می لرزید و از روسیاهی سرم را بزیر افکنده بودم و

 

 آرام آرام قدم بر میداشتم و چه زیبا بود آن لحظه که خنکی آبهای

 

روان را در زیر دستانم حس کردم. آن زمان بود که با همه ذرات وجودم

 

 به این حقیقت رسیدم که آب هم فدایی توست . همان آبی که به

 

 همیشه شرمنده غیرت و جوانمردی خود کردی …..

 

 و عاشقانت چه مشتاقانه ضریحت را در بر می گرفتند و جواز

 

حضور در حرم ابا عبد الله را ملتمسانه از تو طلب می کردند

 

 

التماس دعای خیر

نوشته شده در جمعه یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت ۸:۴۶ ق.ظ توسط نبي الله محمدصالحي | |

درمان سردرد...
ما را در سایت درمان سردرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darbandsar88 بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:02